توی کلاس حافظ شناسی بارها راجع به عشق در شعرها حرف زدیم. مضمون عشق تکراری نمیشه؛ همیشه توی شعرها هست فقط با توجه به شرایط زمانه نحوه بیانش عوض میشه. اینکه اگر قدیم از زلف و گیسو یار میگفتن، الان از روسری آشفته در باد میگن. اگر قدیم از خرابات میگفتن، الان از عشق توی مجلس روضه میگن. عشق همون عشقه و جالبیش اینجاست که «از هر زبان که می‌شنویم نامکرر است». 

همه این‌ها رو گفتم که این رو بهتون معرفی کنم: (می‌بوسمت- غوغا تابان) احتمالا تا حالا دیدینش و براتون جدید نیست ولی این یه مثال خوبه از همین موضوع؛ عشق در بین طالب‌ها! بوسه حین آشوب و کشت و کار و وحشیگری‌ها.

   

   

+از عشق، از امید، از فردا نمی‌ترسی
می‌بوسمت در بین طالب‌ها نمی‌ترسی
می‌بوسمت در گوشه‌ی مسجد نمی‌لرزی
در بین عطر وحشی سنجد... نمی‌لرزی
می‌بوسمت در (بین) بغض و سوگواری‌ها
می‌بوسی‌ام در (دار و) گیر انتحاری‌ها
تو مومن استی و نمازت بوسه هایت است
تو فرق داری اعتراضت بوسه هایت است
در بین زخم و خون و تاول ها بگیر از لب
در بین شلیک مسلسل ها بگیر از لب

   

شاعر: رامین مظهر- بقیه شعراش رو هم میتونید از اینستاش بخونین. دغدغه مردم و کشورش رو داره. 

خواننده: غوغا تابان