تیک   تاک

تیک   تاک

تیک   تاک

تیک   

.

.

.

.

  

  

  

  


چیزی از این (به اصطلاح) داستان متوجه شدین؟ منظورم اینه که بعد از خوندش حس تون چی بود؟ چی فکر کردین؟ چه نتیجه ای گرفتین؟

*اینم از داستان نوشتن ما!!!

**الان همه نویسنده ها جامه میدرن و سر به بیابون میذارن!

***سوالم جدیه. دوست دارم بدونم چرت و پرت نوشتم یا اون مفهومی که خودم در نظر داشتم انتقال پیدا کرده. ممنون میشم جواب بدین!


بعدا نوشت: 

اول : ممنون از همه کسایی که نظر خودشون رو گفتن. خیلی خیلی ممنون! نظر ها رو تایید نکردم تا رو نظر بقیه اثر نذاره! اما الان دیگه همه ی نظرات تایید شده. یه چیز دیگه که برام جالب بود این بود که کسایی که نظر گذاشته بودن، بعضا اومدن و گفتن کامنت ما کو!! فک کردم فقط خودمم که هر جا کامنت میذارم دوباره میرم چکش (آن را چک!) میکنم!!

  

دوم : اون چیزی که خودم میخاستم انتقال پیدا کنه مفهوم مرگ بود. چیزی که بعضی از دوستان خیلی بهش توجه نکرده بودن این بود که خط آخر تیک داره اما تاک نداره! این اشتباه تایپی نبود و علت داشت! یکی از مفاهیمی که از همین تاک گمشده می شد برداشت کرد مرگ بود. یا خواب... یا تمام شدن باتری ساعت. اما چیزی که برام جالب بود بیشتر مفهوم انتظار بود! که خیلی از دوستان بهش اشاره کرده بودن. به طور کلی برداشت های مختلفی از داستانک شد که همه شون برام ارزش دارن. بازم تشکر میکنم از کسایی که برداشت های خودشون رو برام کامنت کردن. میتونید از توی نظرات متوجه بشید که از همین 7 تا کلمه چه برداشت هایی که نشده! 

  

سوم: و اما جایزه عجیب ترین برداشت تعلق میگیره به پنت هاوس کاهگلی!! بابت این نظر: 

یعنی یه خانم تیک یه مدتی با آقای تاک بودن ...
اما بعد از یه مدتی آقای تاک میذاره و میره و تیک تنها می مونه
و ثانیه ها همینجور میگذرن و میگذرن ، وقتی تیک دیگه تاکی نداره :)))

  

چهارم : میخوام اسم داستانک رو بذارم تاک گمشده!

or The missing tock!

چطوره؟!