ذهن زیبای من

چیزهایی که فکرم را مشغول می کند...

۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

چه روز خوبیه امروز!

چه روز خوبیه امروز!

مورد اول: 

 چند روز قبل:

 من: برای ترم بعد، میخوام همون روزای چهارشنبه کلاس بگیرم. چهارشنبه ها شرح و تفسیره اما پنج شنبه ها فقط خوانشه. من دوست دارم علاوه بر درست خوندن، چیزی هم از شعر متوجه بشم.

 دوستم: ولی من همین پنج شنبه ها میام. استاد خیلی خوبه، همین برای من کافیه.

 من: استاد خیلی خوبه اما من شرح و تفسیر میخوام! 

    

 امروز:

 استاد: ببینیم چند نسل داریم تو کلاس... اون آقا که بزرگ ترینمون هستن و 77 سالشونه. بگردیم دنبال کوچکترین فرد کلاس... (رو به من و دوستم) : شما به نظر کوچکترین ها میاین.. (رو به من): شما چند سالتونه دخترم؟ 

 من: 21 استاد.

 استاد: واقعا؟ چه خوب موندین... من فکر میکردم دبیرستانی هستین! 

 من: 😶 😌 😍 

     

بعد از کلاس:

 من: خو کی بریم برا ترم بعد پنح شنبه ها ثبت نام کنیم؟ 

 دوستم: 😐

 من: 😉 😜

 

+ اینقد ذوق کردم از حرف استاد که حد نداره! اصلا از همون موقع تا حالا یه لبخندی رو لبامه که نگو! به این میگن شیوه ی لوندی و دلبری دانستن! با یه جمله کاری کرد که دوباره برم سر کلاسش!!

 

  

  مورد دوم:

 کتابخونه:

اون خانم مسئول کتابخونه که هیچ وقت خیلی خوش اخلاق نبود، امروز خیلی به خوبی و لطافت صحبت کرد با من!  

   

 

  

  مورد سوم: 

 توی اتوبوس: 

 من: خانم من پیاده میشم.. بفرمایید بشینید. (میخواستم بگم من پا میشم گفتم پیاده میشم! به هر حال فرقی نداره! میخواستم که اون خانم بشینه.)

 خانم: دستت درد نکنه... ایشالا خیر ببینی... ایشالا زندگی عالی... آرامش... سلامتی... آینده خوب... خیلی ممنونم... و ...

 من(همزمان با تشکرات و دعاهای خیر اون خانم): خدایا؛ میبینی که چی میگن.. خدایا شغل، پول، خارج.. 😂

 +اینقد خانومه تشکر کرد که نصف مسیر رو در حال تشکر بود! ایشالا که مستجب الدعوه باشه!!! بعدش گفت تو به من گفتی میخای پیاده شی اما هنوز که وایسادی؟ گفتم حالا پیاده میشم... (ایستگاه آخر پیاده میشدم کلا!) دوباره دعا و آرزو و خیر و برکت و اینها!! یعنی یه مسیر نیم ساعته مشغول دعا کردن من بود! گفتم خوبه جامو دادم بهش؛ اگه جونمو میدادم چیکار میکرد؟!!! 

  

  

 1) توی دومین پستم گفته بودم که با یه نگاه، لبخند یا یه جمله ساده میتونیم روز یه نفر رو بسازیم. همون طور که می بینید، امروز سه نفر با همین کار روز منو به یاد موندنی کردن!

2) سعی کنیم همیشه از شادی ها و خوشحالی هامون بنویسیم. چون غم ها بای دیفالت توی ذهن بیشتر موندگار میشن تا شادی ها. اگه شما شادی هاتون رو بنویسید، اون وقت ذهن گول میخوره و فکر میکنه چه زندگی خوبی داره! 😂 

3) عکس پست، عکسی هست که اومدم خونه دیدم 9Gag پست کرده! واقعا مشکوکه! نکنه دارم می میرم؟ منو این همه خوشبختی محاله!!! 

4)اصلا هم محال نیست! لیاقتمه! والا! 

5) خدایا شکرت یه خاطر همه چیز... مخصوصا امروز.. خدایا به همه شادی بده و غم رو دور کن.

۱۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
yalda shirazi

چرخه زندگی

امروز ختم داریم، فردا تولد، پس فردا عروسی...

یعنی ادامه این چرخه عجیب چی میشه؟

  

  

  

  

+مسابقه کتابخوانی عطار تمدید شد. 

۱۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
yalda shirazi