خب امروز روز دومی بود که ساعت 5 صبح بیدار شدم. نوشتن این موضوع شاید الان درست نباشه، چون دو روز هیچ چیزی رو به عادت تبدیل نکرده! اما خواستم بنویسم که یادم بمونه چه حس خوبی داشتم این ساعت بیدار شدن و چقد به کارام رسیدم.

شبا میانگین ساعت 9 می‌خوابم و صبح‌ها 5 بدون زور و سختی بیدار میشم. فقط دو تا آلارم روی گوشی میذارم و یه ساعت زنگ دار قوی هم دارم که با فاصله از تخت میذارمش روی زنگ. تا الان که با همون آلارم اول گوشی بیدار شدم و به آلارم دوم و ساعت نرسیده!

پا میشم و گوشی رو روشن میکنم. میدونم انتخاب اشتباهیه از خیلی از جهات ولی نور گوشی باعث میشه چشمام کاملا باز بشه و خواب به کلی بپره! کم کم که تونستم 5 صب طبق عادت بیدار شم گوشی رو هم تا حداقل دو ساعت بعد بیدار شدن، کنار میذارم.

بعد نماز* و مراقبه و یه کم یوگا، پرده‌ها رو کنار میزنم و خاطره و احساسات و برنامه‌ها و کلا هر چیزی توی ذهنم باشه رو می نویسم و بعد صبحانه. بعدش هم بقیه کارا، با توجه به برنامه و هدف‌ها.

این سه روز اخیر به شدت حس خوبی داشتم. می‌نویسم تا یادم بمونه و می‌نویسم تا شاید شما هم با زود بیدار شدن حس خوبی پیدا کنید!

       

     

*هدف از این بخش اینه که صبح رو با تفکر و مراقبه شروع کنیم. حالا هر کسی به هر روشی. قصد ریا و ... نبود!