انگلیسی زبان‌ها یه گفته دارن که Purge what doesn't serve you anymore! یعنی هر چیزی مناسبت نیست، به دردت نمیخوره و فایده‌ای برات نداره رو بنداز دور. ممکنه قبلاً خیلی مفید بودن و خیلی به کار میومدن، اما دیگه شرایط عوض شده و باید ضمن تشکر و قدردانی، ازشون خداحافظی کرد!

این شد که من تصمیم گرفتم توی روابطم تجدید نظر کنم. یه مدت زمان طولانی رو انتخاب کردم و صبر کردم ببینم آیا کسی به جز وقتی که کاری داره، بهم پیام میده یا نه. و تنها یک نفر بود که بهم پیام داد. بنابراین من هم تصمیم گرفتم عین خودشون رفتار کنم. با هر کسی عین خودش. لازم به ذکره که این امتحان رو قبلا هم برای چند ماه انجام داده بودم و بیاین واقع بین باشیم، اگر ما واقعا برای کسی اهمیت داشته باشیم، بعد سه ماه یه پیام میده که لااقل احوال بپرسه. پس یه عده بلاک شدن، یه عده از لیست اهمیت من اومدن بیرون. و هر کسی احوالم رو پرسید، احوالش رو میپرسم. کار داشت و بدون سلام علیک خواست کاری رو مفت براش انجام بدم، منم مثل خودش رفتار میکنم. فک کنم ۲۵ سال زندگی توی شرایط رودرواسی و احترام الکی به کسی که نمی‌فهمه، بس باشه!

....

دو تا از دوستان دوره مدرسه رو خیلی وقتی خبری ازشون ندارم. نزدیک هشت سال. و تو این سالها خیلی سعی کردم ازشون خبر دار بشم، زنگ زدم (خاموش بودن)، توی فیسبوک و تلگرام و هر جایی که میشد گشتم و پیام دادم اما جواب ندادن، از کسایی که میشناختنشون و باهاشون در ارتباط بودن خواستم که بهشون بگن که من دنبالشون هستم اما یا نگفتن یا اونا براشون مهم نبود.به نظرم دیگه بسه. حتما نمیخوان با من ارتباط داشته باشن! اگر واقعا میخواستن، مثل اون یکی دوست خودش من رو پیدا میکرد، منی که راه‌های ارتباطی باهام برخلاف اونها،از ۱۲ سال قبل عوض نشده! پس این دو هم بای بای!

....

میخام از همه پروژه ها و کارهای نیمه تموم، کارهایی که مفتی مفتی انجام دادم و یه عده سودش رو بردن و من واقعا مفت انجام دادم. مفت یعنی کاملا مفت، بدون هیچ دستمزد. و اعتبار و سودش برا دیگران رفت، از همه اینها بیام بیرون. مثل بیرون اومدن ارتش انگلستان از افغانستان، اینها خیلی زیادن و نیاز به زمانبندی و برنامه‌ریزی دارن! امیدوارم بتونم قبل ۱۴۰۰ این رو هم تموم کنم. 

...

یه قدم برداشتم برای اینکه تو رودرواسی نباشم و حقم رو بگیرم. که سخت بود، اما جذاب. واقعا این باید یه جایی تموم بشه.