چنین تصور کنید: یه آدم له له ساعت 1 نصف شب، بعد از چند ساعت کدزنی بی‌وقفه و مشاهده‌ی توتوریال و خوندن منوال و سرچ توی استک اورفلو1، بالاخره به کدی رسیده که ارور نداره و ممکنه ران بشه و نتیجه‌ی دلخواه رو بده! 

در حالی که منتظر دیباگ و ران شدن کدم بودم (که بیشتر زندگی یه برنامه‌نویس به این منوال میگذره!) مشغول خوردن آجیلی که کنجد داشت هم بودم. همین‌طور که یه چشمم به کد و یه چشمم به بسته‌ی آجیلا بود، مشتی برداشتم که ناغافل بیشتر کنجدهاش روی فرش تازه-شسته‌شده و پرزبلند-دار ام ریخت. اون لحظه، مغزم انگار که داره یه دستور کاملاً از پیش تعریف‌شده مثل جمع کردن انگشت و تکون دادن کله میده، چنین دستوری داد: Ctrl+Z2!

یعنی حقیقتاً برای چند صدم ثانیه فکر می‌کردم که این دستور واقعاً وجود داره و دنبال یه "کنترل زد" توی دنیای واقعی می‌گشتم که بتونم باهاش برگردم به حالت قبل، موقعی که هنوز مشتم رو از کیسه بیرون نیاوردم!

انگار که مغزم یه ایونت لیستنر3 داره که هر وقت کنجد ریخت فعال بشه و راهکارش هم کنترل زد باشه!

خلاصه که رفتن توی دنیای کد دست خودته، برگشتت با خداس!

    

    

           

        

1. سایتی که حلال مشکلات برنامه‌نویساس! بهشتی که حوری‌ها و غلماناش ارورای کدت رو میگن و راهنماییت می‌کنن و راهکار ارائه میدن و تجربه‌هاشون رو به رایگان در اختیار بهشتی‌ها و حتی جهنمی‌ها قرار میدن! اینقد خوبن یعنی!

2. ترکیب این دو کلید، عمل انجام‌شده رو برمیگردونه، مثلا اگر یه خطی را پاک کرده باشید با زدن این دو دکمه، این عمل نادیده گرفته میشه!

3. event listener یه تابعه که منتظر رخ دادن یه واقعه یا رویداد می‌مونه.

     

   

+اولین «منوال»، manual هست و دومیش مِنوال!

++آیا ران شد بالاخره؟ آره ولی هنوز ایده‌آلم نیست و باید کمی تغییر روش بدم. بیشتر تغییرات گرافیکی‌طور وگرنه منطق و کدش مشکلی نداره.

+++دومین سالگرد تولد اینجا 25 مهر بود و من کاملاً فراموش کرده بودم! هنوز باورم نمیشه! احساس می‌کردم همش سه چهار ماهه که یک ساله شده بود!