بعد از فوت مادربزرگ و مریضی بیست ساله دایی، به این نتیجه رسیدم که معده درد من هم در آینده ی نه چندان دور باعث ایجاد غده بد خیم، سرطان، شیمی درمانی، زجر و احتمالا مرگم میشه...
+نامردی نکنید و برام فاتحه بخونید!
++همون طور که گفتم مادربزرگم فوت کرد. شب تولد حضرت علی(ع). دلم میخواد خیلی راجع به مادربزرگ و اتفاقات قبل و بعد از مرگش بنویسم. ولی نمیتونم. نمیشه. توی ذهن خودم یه سناریو خیلی خوب دارم برای نوشتنش. اما تا می خوام بنویسم، انگار قفل میشه. نمیدونم چرا. ولی حتما میخوام بنویسمش.
+++معذرت میخوام که اولین پست سال 95 ام رو اینطوری شروع کردم! بیشتر از یک ماه نبودم و حالا هم که اومدم اینجوریم!
++++بازم به معرفت یک آشنا که احوالی از من پرسید...