ذهن زیبای من

چیزهایی که فکرم را مشغول می کند...

۲ مطلب در فروردين ۱۳۹۸ ثبت شده است

ما در برابر شما

ما در برابر شما

خیلی وقت بود از کتابایی که می‌خوندم ننوشته بودم. مثل اینکه یکی از خواص بیدار شدن 5 صبح، فعال شدن موتور بلاگ نویسی، بعد از یکی دو ساله! 



کتاب ما در برابر شما در واقع ادامه حوادث کتاب شهر خرس بکمنه. "بیورن استاد" شهریه که هاکی توی خون مردمش جریان داره. توی کتاب شهر خرس، علاوه بر شرح عشق به هاکی، ماجرای تجاوز بهترین بازیکن هاکی این شهر به دختر مدیرعامل باشگاه رخ میده و توی کتاب ما در برابر شما با اتفاقا و سرنوشت شخصیت‌های کتاب بعد از این حادثه آشنا میشیم.

ماجرای بازمانده بودن و جنگیدن. 

داستان رو لو نمیدم. شخصیت پردازی بکمن و نوع توصیفش باعث میشه آدم هر لحظه خودش رو جای همه‌ی شخصیت‌های خوب و بد کتاب بذاره و بگه اگه من بودم شاید منم همین کار رو می‌کردم؛ باعث میشه هی خودت و تصمیمات و ادعاهات رو زیر سوال ببری.

احتمالاً بیش از اونچه که باید پای این کتاب اشک ریختم! برای دردهای مایا و آنا، بنی، لئو و میرا و پیتر، آمات و فاطمه و همه اهالی سنکا، بوبو و خانواده‌اش، ویدار و تیمو. اما شخصیت محبوبم الیزابت زاکل بود! مربی زن تیم دسته یک مردای بیورن استاد! و منفورترین شخصیت هم ریچارد تئو، سیاستمداری که برای رسیدن یه اهدافش نقشه‌های زیرکانه اما شومی میکشه، مثل یه روباه. اما هنر بکمن این بود که در بدها نشونی از خوبی و در خوب‌ها نشونی از بدی میدیدی؛ خاکستری.

   

اگر کسی بخواهد "آمات"را به خاطر این موضوع سرزنش کند، پیداست که در زندگی آن‌قدر در رفاه است که می‌تواند دم از اخلاقیات بزند. اخلاق امری است لوکس.

      

مشکل رویا همین است: به قله‌ی آرزوهایت که میرسی، تازه می‌فهمی ترس از ارتفاع داری!

    

  کسی که احساس مسئولیت می‌کند، آزاد نیست.

    

آن نخسنین ثانیه‌هایی که عاشق می‌شویم، لرزشی هست جایی بین شکم و قفسه‌ی سینه مثل پرچمی که تن به توفان سپرده؛ همان روزهای پس از نخستین بوسه‌ها، وقتی که کسی نگاهمان می‌کند و ماجرا هنوز راز کوچکی است میان ما و خودمان. اینکه تو مرا می‌خواهی و این یعنی آسیب‌پذیری، که چیزی خطرناک‌تر از آن وجود ندارد.

    

هستند کسانی که کارشان برایشان امری مهم است، نه فقط چیزی که از آن پول در می‌آورند و این یک برکت است.

    

هیچ عوضی‌ای تو دنیا نیست که بالاخره یکی عاشقش نباشه.


چیزی که برام عجیب بود این بود که چطور اجازه دادن کتابی که بخشی از اون راجع به یه فرد با گرایش جنسی متفاوت هست، اجازه چاپ داشته باشه! امیدوار باشیم به آزادی یه سری چیزا یا اصلا نمیدونستن قضیه چیه و نفهمیدن که بخوان سانسور کنن؟! 

   

ما در برابر شما، فردریک بکمن، ترجمه الهام رعایی، نشر نون، 445 صفحه*، 39000 تومان، چاپ دوم.

نسخه الکترونیک : فیدیبو  نسخه کاغذی: شهرکتاب آنلاین

*اونقدر روان هست که این تعداد صفحه به چشم نیاد. زود تموم میشه!

۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
yalda shirazi

ساعت 5 صبح

خب امروز روز دومی بود که ساعت 5 صبح بیدار شدم. نوشتن این موضوع شاید الان درست نباشه، چون دو روز هیچ چیزی رو به عادت تبدیل نکرده! اما خواستم بنویسم که یادم بمونه چه حس خوبی داشتم این ساعت بیدار شدن و چقد به کارام رسیدم.

شبا میانگین ساعت 9 می‌خوابم و صبح‌ها 5 بدون زور و سختی بیدار میشم. فقط دو تا آلارم روی گوشی میذارم و یه ساعت زنگ دار قوی هم دارم که با فاصله از تخت میذارمش روی زنگ. تا الان که با همون آلارم اول گوشی بیدار شدم و به آلارم دوم و ساعت نرسیده!

پا میشم و گوشی رو روشن میکنم. میدونم انتخاب اشتباهیه از خیلی از جهات ولی نور گوشی باعث میشه چشمام کاملا باز بشه و خواب به کلی بپره! کم کم که تونستم 5 صب طبق عادت بیدار شم گوشی رو هم تا حداقل دو ساعت بعد بیدار شدن، کنار میذارم.

بعد نماز* و مراقبه و یه کم یوگا، پرده‌ها رو کنار میزنم و خاطره و احساسات و برنامه‌ها و کلا هر چیزی توی ذهنم باشه رو می نویسم و بعد صبحانه. بعدش هم بقیه کارا، با توجه به برنامه و هدف‌ها.

این سه روز اخیر به شدت حس خوبی داشتم. می‌نویسم تا یادم بمونه و می‌نویسم تا شاید شما هم با زود بیدار شدن حس خوبی پیدا کنید!

       

     

*هدف از این بخش اینه که صبح رو با تفکر و مراقبه شروع کنیم. حالا هر کسی به هر روشی. قصد ریا و ... نبود!

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
yalda shirazi