زندگی این روزا بر وفق مراد، نه هست و نه نیست! یعنی کلی از اهداف امسالم رو انجام دادم اما کمبودهای به شدت مهمی توی زندگیم احساس میشه. کمبودهایی که باعث میشن این تلاشها اصلاً به نظر نیان.
یه رخوت عجیبی کل زندگیم رو فرا گرفته. همه چیز تو حالت meh قرار داره. آیندهای که از همیشه بیشتر متزلزل و ناممکن به نظر میرسه. وضعیت کلی کشور رو که دیگه اصلا نیازی به گفتن نیست. اما من قبل از این قضیه دلار و ... هم چنین احساسی رو داشتم. همین رخوت باعث میشد که با وجود کلی تجربه جدید، نتونم چیزی تو وبلاگم بنویسم. آدم باید شور و شوق و انگیزه داشته باشه.
ولش کنین... بعد از حدود 6 ماه بیاین از چیزای خوب بگیم:
موسیقی رو شروع کردم!!! به شدت از این بابت خوشحالم! اصلا فکرش رو نمیکردم که بتونم به این زودیا برم سراغش. هزینه بالای کلاسها و خود ساز باعث میشد غیرممکن به نظر برسه اما شد! مشکل هزینه ساز رو با خرید سه تار حل کردم! سازی که با حدود 120 تومن (کمتر از شهریه یک ماه کلاس موسیقی) میشه خریدش. و اگر مثل من بودین که دوس داشتین تار بزنین اما چون تار خیلی گرونه (از حدود 1 میلیون شروع میشه) ناامید بودین اصلا نگران نباشین! فقط نحوه مضراب تار و سه تار از هم متفاوته و حتی کتابها و قطعههای یکسانی داره! پس میتونین بهراحتی از سه تار شروع کنین و انشالله اگر کلاً موسیقی ایرانی رو دوست داشتین و پول هم گیرتون اومد (!) برین تار بخرین! با یادگرفتن سه تار کلی از راه یاد گرفتن تار رو رفتین جلو. مشکل هزینه کلاس و حتی دوری راه رو هم با روش کانون قلم چی حل کردم: «معلم را به خانه آوردم!»؛ یکی از آشناها قبول کرد با هزینه کمتر بیاد خونه و بهم آموزش بده! انگار کائنات دست به دست هم داد و منو به یکی از آرزوهام رسوند!
فاینالی دارم کونوایچی میشم! کونوایچی چیه؟ کونوایچی یعنی 9 هنر یا استعداد در یک نفر و نینجاهای خانم رو میگن کونوایچی! نینجا چیه؟ نینجا کسیه که توی هنر رزمی نینجوتسو به درجههای بالایی میرسه! نینجوتسو یعنی چی؟ نینجوتسو یعنی هنر حرکت پنهان. بالاخره بعد از حدود دو سال گشتن برای یافتن کلاس نینجوتسو برای خانمها، تابستون نماینده رسمیاش رو توی شیراز پیدا کردم و با وجود اینکه فاصلهی هر دو باشگاهی که آموزش میده به شدت دوره، اما رفتم و میرم! و چقدر باحاله! چقددددر!
دو سه تا از اهداف دیگه هم هست که یا تمومشون کردم و یا در تلاشم برای اتمامشون و چقدر حس خوبی داره تموم کردن یه چیز!
چند تا غذا و شیرینی یاد گرفتم (منو نمیشناسین که بدونین این چه پیشرفت بزرگیه!).
یه سری شعر و ... رو قراره حفظ کنم تا پایان 97 اونا هم در حال انجامن.
رژیم غذای سالمتری رو در پیش گرفتم؛ مصرف غذاهای کارخونهایم به شدت پایین اومده، برنج و نون هم خیلی کمتر میخورم (حذف نه!)
یکی دو تا زبان جدید رو دارم یاد میگیرم. کامل که نه ولی خب فهمیدن چندتا کلمه هم خودش خوبه!
کلی کتاب جدید خوندم و فیلم جدید هم دیدم.
اولین سفر نیمچه تنهاییایم رو هم رفتم! بوشهر با دخترعمه! کلی تنهایی گشتیم و حال کردیم ولی هنوز نشده کاملاً تنها برم سفر که یکی از آرزوهامه. البته به خودم قول داده بودم که اول باید بتونم از خودم دفاع کنم و بعد برم سفر. دفاع از خود رو با کلاس نینجوتسو دارم پیش میبرم و الان لااقل چهارتا نقطه حساس بدن و نحوه ضربه زدن بهشون، نحوه آزادسازی اعضای بدن از حریف و ... رو میدونم. اما فک میکنم از نظر ذهنی آماده نیستم هنوز.
خب این وضعیت من بود توی این 6 ماه اخیر.
شما چه خبر؟
*گندم جان، سپاس که یادم کردی! اگر این پست رو ننوشته بودی حالا حالاها نمینوشتم!