ذهن زیبای من

چیزهایی که فکرم را مشغول می کند...

۴ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

ای کاش زودتر زلزله بیاید

ممکن است بعد از خواندن عنوان با خودتان بگویید: "چی؟؟؟" یا اگر خیلی اهل زبان باشید بگویید:"وات د هل؟"

"ول ایتز ایزی!"

اول : نمیدانم که چقدر با زلزله و نحوه ی وقوع و اینها آشنایی دارید. ایران به طور کلی روی یکی از کمربند های زلزله خیز جهان قرار دارد. استان فارس روی یکی از نقاط خطرناک آن قرار دارد که باعث می شود که تعداد وقوع زمین لرزه در کل استان زیاد باشد.

دوم: علاوه بر آن به زعم خود ما(!) خانه ی ما نیز روی خود کمربند زلزله قرار دارد! چون که هنگام زلزله خانه ی ما به شدت می لرزد؛ من زلزله هایی را حس میکنم که کسی آنها را نمیفهمد اما بعد که به سایت لرزه نگار مراجعه میکنم، می بینم که بعله! زلزله ای هر چند کوچک رخ داده! و اینکه یک گسل در نزدیک خانه ی ما قرار دارد. (در واقع ما خانه ی مان را نزدیک گسل ساخته ایم!)  -نمیدونم حضور این گسل چقدر از نظر علمی درسته،احتمالا خیلی درست نیست- 

و سوم اینکه احتمالا می دانید که با هر بار وقوع زلزله، انرژی زمین آزاد می شود. 

پس نتیجه میگیریم که هر چه زلزله ها، تعداد بیشتری داشته باشند و در فاصله زمانی کوتاه تری رخ دهند، خطر وقوع یک زمین لرزه شدید (با ریشتر بالا) و در پی آن خرابی و تلفات بالا کمتر می شود. در واقع زمین انرژی اش را نمه نمه (!) آزاد کند بهتر است تا یهویی!!

اما مشکل آنجاست که ما شیرازی ها حداقل دو سه ماه یکبار یک زلزله چهار پنج ریشتری داشتیم. اما الان چندین ماه است که زلزله ای رخ نداده. و من از زلزله ی آینده می ترسم. احتمالا خیلی شدید باشد. پس دست به دعا برداشته ام که هر چه زودتر رخ دهد... چون کمتر شدید(!) خواهد بود!

+خدایا... لطفا زودتر زلزله بهمون عطا کن.. آمین

++تجربه ای از زلزله دارید؟ حاطره ای چیزی؟

+++فک کنم تنها چیزی که از کل دروس مدرسه علی الخصوص جغرافیا یادم مونده راجع به همین زلزله است! چون خیلی نزدیکه و زیاد تجربه اش میکنم!

۱۹ نظر موافقین ۵ مخالفین ۲
yalda shirazi

ثابت نظر

قبل از خرید:

در جواب به این سوال فروشندگان که "چی مد نظرتونه؟"

نمیخوام از این لباس مجلسی طور ها باشه. سارافون هم نه. ترجیحا پیرهن خنک و شلوارک. لی هم نباشه.

بعد از خرید:

فکر میکنید بعد از چندین ساعت پاساژ گردی، اونم فقط تو اون طبقه ای که مخصوص کودک بود، با چی برگشتم خونه؟

 .

 .

.

یه سارافون مجلسی لی :|

  

حق دارید بگید: "من دیگه حرفی ندارم!" من خودمم دیگه حرفی ندارم!

  

+ آخه من یه چیزی مد نظرم بود که با بودجه ام هماهنگ نبود! 

++اون چیزی که مد نظرم بود این ست میشد: یه پیرهن خنک تابستونی، یه شلوارک لی، یه عینک آفتابی. فک کنین چه دختر جیگری میشد، نه؟

+++یه شلوار 20 سانتی، 50 هزار تومن :| با چه متر و معیاری اینقد لباسای بچه ها گرونه؟!

++++ فک میکنم تنها موجود دنیام که همبرگر دوست نداره... (در حال نوشتن, با اکراه مشغول خوردنشم... چرا این یکی مزه کباب میده؟!)

 

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۲
yalda shirazi

ذکر یومیه

 

روزی 100 بار: 

Don't be so hard on yourself

...Please

   

   

*خیلی نسبت به خودم بی انصافم... خیلی...

۱۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۲
yalda shirazi

ارثیه مادری

بعد از فوت مادربزرگ و مریضی بیست ساله دایی، به این نتیجه رسیدم که معده درد من هم در آینده ی نه چندان دور باعث ایجاد غده بد خیم، سرطان، شیمی درمانی،  زجر و احتمالا مرگم میشه... 

  

   

  

  

+نامردی نکنید و برام فاتحه بخونید! 

++همون طور که گفتم مادربزرگم فوت کرد. شب تولد حضرت علی(ع). دلم میخواد خیلی راجع به مادربزرگ و اتفاقات قبل و بعد از مرگش بنویسم. ولی نمیتونم. نمیشه. توی ذهن خودم یه سناریو خیلی خوب دارم برای نوشتنش. اما تا می خوام بنویسم، انگار قفل میشه. نمیدونم چرا. ولی حتما میخوام بنویسمش.

+++معذرت میخوام که اولین پست سال 95 ام رو اینطوری شروع کردم! بیشتر از یک ماه نبودم و حالا هم که اومدم اینجوریم!

++++بازم به معرفت یک آشنا که احوالی از من پرسید... 

۱۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۲
yalda shirazi